به گزارش خبرگزاری حوزه، این شب ها یکی از سریال های نسبتاً پرمخاطب تلویزیون از شبکه اول سیما در حال پخش است. از جمله نقاط قوت سریال"مستوران" که فصل دوم آن را از قاب جادویی نظاره گر هستیم، ناظر به بُعد داستان و قصه گویی آن است و هر چند در برخی قسمت ها دارای ریتم ملایم و کندی است اما به نظر می رسد که به طور نسبی توانسته با مخاطب عام ارتباط برقرار کند، ضمن آن که به طور کلی بازی هنرپیشه ها در این سریال قابل قبول است، هر چند که بازی برخی تماشایی تر و ایفای نقش گروهی دیگر عادی و معمولی به نظر می رسد.
با همه این ها نباید انتظار تماشای یک سریال بی عیب و نقص را داشت اما در وضعیت کنونی تلویزیون، چنین اثری که به خصوص ناظر به گنجینه های ادبی و تاریخی این مرز و بوم است، غنیمت است، هر چند که به لحاظ فیلمنامه و به خصوص شخصیت پردازی می بایست کار پخته تری روانه آنتن شبانه تلویزیون آن هم در بهترین و پرمخاطب ترین ساعت پخش می شد.
در فصل نخست سریال، قصهی دزدیده شدن پسربچهای به نام لطفعلی به دست وحشیان و دسیسهی همسایگانی بدخواه روایت می شد که راه سعادتشان را در بدبخت کردن خانوادهی لیث عطار میدیدند.
به تعبیر یکی از منتقدان، «مستوران» قصهی مستورانی بود اسیر مستورانی دیگر؛ یعنی پردهنشینانی درستکار در بند حیلهی مخفیکاران شهر و شاید به این خاطر است که نام این سریال تلویزیونی را چنین برگزیدند. سریالی که قابی از زندگی مردمانی را به تصویر میکشید که از قرار معلوم در سالهای حکومت صفویان و غزنویان به سر می برده اند.
شیوهی روایت هم در نوع خودش جالب است، چه آن که نخست روایت شهر مستوران از زبان راوی که حالوهوای «هزار و یک شب» و «داستان شب» داشت و دوم شعرهای اول هر قسمت که متناسب با روند داستان با خوشنویسی بر صفحه نگاشته و سپس خوانده میشدند؛ شعرهایی زیبا و دلکش از شاعران بزرگ پارسی. این دو مورد را میتوان از نقاط قوت مهم روایت نویسندگان سریال دانست.
از سوی دیگر با نگاهی بر تیتراژ بالابلند «مستوران» می شود دریافت که داستان این مجموعه، اقتباسی است آزاد از منابعی کهن و متعدد. از «هزار و یک شب»، «گلستان» و «شاهنامه» گرفته تا شعرهای حافظ و سعدی و وحشی بافقی. گویی گروه نویسندگان مستوران در پی روایتی تلفیقی بودهاند از گنجینههای کهن ادب ایران زمین که هدفی قابل تقدیر است.
و اما ماجرای فصل دوم سریال درباره لطفعلی است که حالا به سن جوانی رسیده و عاشق دختر حاکم شهر شده است. در روز ۱۳ فروردین او موفق به گفتگو با دختر میشود و دختر هم که ماهمنیر نام دارد، علاقهای متقابل به لطفعلی پیدا میکند. اما ظاهرا قرار است در ادامه رقیبانی عشقی برای هرکدام از این دو نفر پیدا شوند که بر سر راه وصلت یا خوشبختی آنها سنگاندازی کنند.
شاید بشود گفت که در برخی قسمت ها دیالوگ های رد و بدل شده بین شخصیت های اصلی سریال چندان متناسب با حال و هوای اثر نیست و در این زمینه نیز نیاز به دقت بیشتری در بخش فیلمنامه احساس می شد.
سید محمدمهدی موسوی